O2

حیاط خلوتی برای آرامش واندیشه

O2

حیاط خلوتی برای آرامش واندیشه

شیرین

ماشاءالله اقا خیلی خوش سلیقه اند هر چی گه میارند خونه بهترینه .هر وسیله ی گه تمیز می  کنم تازه به گرونیش پی می برم. ادمی از دیدن این همه وسیله جور واجور خسته نمی شه
درعوض بیچاره خانم چه جوری می توانه خونه ی به این بزرگی با این همه اسباب واثاثیه اداره کنه .درسته که من تو کارها بهش کمک می کنم ولی
بازهم کارهای هر خونه رو دوش خانوم خونه است ،هر چی نباشه
من خودم زنم ،می دونم خونه داری یعنی چه؟چقدر سخته؟وقتی عصر برمی گردم خونه کلی از وقتم صرف رفت و رو کردن خونه می گذرونم.با اینکه مریم بعضی وقتها تو کارهای خونه به من کمک می کنه  ولی از اون خیلی کار بر نمیادو اون هنوز
بچه از طرفی خودش کلی درس داره،امسال هم که پیش دانشگاهی ،صبح تاشب ،شب تا صبح درس می خونه که رتبه اش توی کنکور خوب بشه.باید هم خوب بشه وگرنه من که نمی توانم خرج دانشگاه ازاد بدم.
پدر خدا بیامورزش هم که کل دار وندارش از این دنیا همین ماشین قدیمی که علی ،داداشش داره با اون کاره می کنه.
درسته که دستمون یه کمی تنکه ولی بازهم هزار مرتبه خدا را شکر که کلی حال وروزمون از
خیلی بهتره.هرچی نباشه ،یه پسری دارم اقا ست.خودش وقف من وخواهرش کرده
ماشاء این جا هر چی هم که کاری می کنی بازهم وقت کم میاری .خونه اقا با همه
بزرگیش بازهم برای این همه اسباب اثاثیه کوچیکه.خدا را شکر که خونه ما خیلی برزگه  درسته که گوچکتر از خونه اقاست ولی برای ما سه نفر
خیلی هم بزرگه ،دو اتاق داره،با یه اشپزخونه.تو اشپزخونه هم خیلی چیز داریم ،یخچال،اجاق گاز سه شعله وکلی خرت وپرت  دیکه.تازگیا هم یه تلویزیون 14 اینچ خریدیم.چقدر تلویزیون خوبه ؟چه سریابهای خوبی داره؟
بعضی شبا که علی ازسر کار میاد ،فوتبال می بینه به من می گه:مامان جون این بازیکن که الان پاس دادآنقدر مبلغ هنگفتی خریدنش.بهش می گم آقایی به این خوش تیپی مگه برده اند که یکی ایشون بخره.
پسرم می خنده وجواب میده:نه ایشون خریدن که براشون بازی بکنه.به پسرم میکم:این اقا با این همه پول می خوان چه کار بکنند.حقوق سالیانه من وتو خیلی کمتر از این اقاست ولی خدا را شکر به پول بیشتری نیاز نداریم تا بخوایم مشکلی یا نیازی با اون بر طرف کنیم.درسته که مریم دوست داره که موبایل داشته باشه ومیکه :که ما هم باید مثل همه موبایل داشته باشیم
تا اگر کسی خواست بره بیرون ،به تلفن احتیاج پیدا کرد بتوانه کارش حل کنه.ولی من
بهش می گم:مادر جون ،اللهی که من قربونت بشم .من که یاخونه اقام یا اینجا.توکه دائم سر توکتابه. ،توخونه ی. دادشت هم داره تو خط داره روزی در میاره.می بینی که به موبایل احتیاج نداریم.اونم قانع میشه  ودیگه چیزی نمی گه.
من درک می کنم ،مریم جوونه ،دلش می خواد همه چیز داشته باشه من هم تو خرجی صرفه جویی می کنم تا یه پولی جمع بشه بتونم برای اون یه گوشی بخرم .
گوش شیطون کر ،اگر اوضاع بهمین رول پیش بره،فکرکنم بشه یکی دو ماه دیگه یه گوشی بخرم.
درسته که بعدش یه قبض موبایل به قبضا اضافه میشه ولی نگران نیستم،خدا خودش می رسونه.
تا اینجا که اوست کریم خودش هوای مارو داشته از این به بعد هم خودش بهتر از هرکسی حال وروزمون می دونه به جا وبه موقع به دادمون می رسه.