O2

حیاط خلوتی برای آرامش واندیشه

O2

حیاط خلوتی برای آرامش واندیشه

عاشقترین

عاشق بیچاره گوشه ی کزه کرده بود،روی صورتش دوتا جوی کوچیک کوچیک جاری بود،نور که به جوی اشک می خورد،می شکست،نورمنعکس می شد وچشمک می زد.عاشق بی اختیار گریه بی صدا می کنه.

نباید کسی اشکشو می دید.آرزو می کنه ،ای کاش دست معشوقه اش که حالا تو دست یکی دیکه است،تو دستش بود.

از ژرفای  سینه اش آه می کشه،توی ذهنش  شعر می خونه دوست داره آهش آنقدر گرما داشته باشه تا شعر به معشوقه اش  برسونه،شاید معشوقه اش اون به یاد می بیاره:

باز امشب مثل هر شب /تو دلت برام دعا کن /نم نمک سکوت بشکن /تازه کن ترانه هاتو /واسه عاشقا دعا کن  /که غریب روزکاران /هفت اسمون اما یه ستاره هم ندارن/واسه عاشقت دعاکن که تو کار دل نمونه/تو خدا خدا کن که خدا خودش میدونه/.........

عاشق میگه خدا چی  می شه ((اون که رفته))ازمن جدا نمی شد؟

دلش تکونی میخوره ،نوری تو دلش می افته احساس می کنه که خدا باهاش صحبت می کنه .درست احساس می کنه ،خدا تو دلش بود.

خدا سر صحبت باز می کنه.

خدا یه خنده کوچیک می کنه ومی گه چرا کریه می کنی؟

عاشق:توکه بهترمیدونی،تنها موندم،بی کس وکار شدم ،بدون هیچ امیدی.

خدا بهش بر می خوره ولی به روش نمیاره :چرا تنها ؟

عاشق:اخه ((اون که رفته)) رفته.به چه امیدی زندگی کنم؟

خدا از وقتی که اومده شادی می کنه ویک ریز می خنده،عاشق ناراحت میشه می گه:تو اومدی که به من بخندی یا بامن همدردی کنی؟!

خدا مکثی می کنه،حالت صورتش عوض میشه ،یه غمی توچهره اش پیدا میشه ومی گه:من گریه ها مو کردم،اصلا تو میدونی من چرا خوسحالم؟چون توکنار من هستی.

خدا ادامه میده:یادت هست لحظه های که تو کنار معشوقه ات بودی چقدر خوشحال می شدی؟!

نازنینم،من هم عاشق توام،تو معشوقه ی منی،برای عاشق هیچ چیز زیباتر از اینکه کنار معشوقه اش باشه ،نیست.

عاشق:چطورمیشه؟تو خدای ومن بنده تو هستم.چطور میشه که تو عاشق من باشی؟!

خدا: باور کن،از اون زمانی که تورا پا در هستی گذاشتی ،مهرت رو تو دلم  گذاشتم.من همیشه با تو بودم،تو  رو می پایدم،همیشه منتظر بودم که منو ببینی ،منو صدا بزنی وناز منو بکشی.

عاشق که یه کم سبک شده می گه:پس چرا تورا ندیدم؟

خدا:من همیشه پشت سرت بودم ،چون تو حواست همه جا بود الا من!

خدابغض میکنه:اخ که تو چقدر،گریه های منو در اوردی،اون لحضه های که تو به این واون رومی زدی ولی به من هیچی نگفتی.اصلا تو چقدر از معشوقه ات دم زدی.چقدر لیلی ،لیلی گقتی ولی حالا چی داری؟!

ولی الان تو منو بخاطر معشوقه ات صدا زدی ومن با سر کنار تو اومدم،من یه عمریه که منتظر این لحظه هستم.باور کن که من عاشقترین کسی هستم که به تو عشق داشت.

عاشق شرمنده می شه،با تمام حواسش به زیباترین حرف خدا گوش میده:اگر بنده های من بدونن که من چقدر عاشق اونام،ازعشق من جون می دادن.

عاشق که حالا آروم،آروم شده حرف خدا رو قطع می کنه:خدا،تو انقدر مهربونی که اکه یکی بخواد تورا داشته باشه،فقط نیاز هست که تو رو از ته دل وبا تمام وجودش صدا بزنه وتو انقدر مهربونی که بدو،بدو با اولین کادویت که سر شار از ارامش وسکون بسوی عاشقت میای.


 

    یاد نامه

1.شبهای مبارک قدر بر شما گوارا

 باد.

2.شهادت امام علی (ع) تسلیت باد. 

3.درشبهای عزیز قدرمارا از دعای خیرتون فراموش نکنید.

باتو آروممو بی تو....

 

راننده از اون داش مشتی ها بود با لحن لوطی گری زیر لب میخواند:

زیر رواق، تو هشتی ها

 قاطی شدی با مشتی ها
قول داده بودی می کشی

 یادت باشد نکشتی ها


میشه،یه جوری دیگه ی،مردم آرموند با هم دیگه مهربونترن.

راننده می گفت:  داداش، همه دار وندارمون همین ماه رمضونه یست.آقای که شماباشید ما اولاش خیلی دین وایمون حسابی نداشتیم،اصلا کرکره نماز و روزه وهر چیز دیگه ی پایین بود،ولی خدایش خدا وپیغمبرقبول داشتیم.گوشمون به هیچی بدهکار نبودهرچی به ما میگفتندخدا،روزه،نمازو.....

اصلا وابدا یه گوش در و دومی دروازه.ما هم کم نمی وردیم جواب میدادیم:ای بابا دل باید پاک باشه!

راننده بایه خنده کوچیک کوچیک میگفت:حتما میگی چه مزخرف،اگه دل پاگه لاجرم کارهای پاگ میکنه.ازکوزه همان برون تراود که دروست.

راننده می گفت:  یادش بخیرتویکی ازشبها که با پچه ها جمع شده بودیم،گل میکفتیم وگل می شنیدم ناغافل گی،غلام یه دانده شوخی شوخی با ما کل انداخت کار به قمار کشید سر اینکه هرکی باخت یه ماه رمضون روزه بکیره.اولاش باخودم می کفتم:ازشرط آبکی قمار معلومه که کارپیچ میچ نمیشه.

راننده می گفت:  اون شب زد و ما باختیم ،حال از ما انکار واز بقیه اصرار.الا وبلله باید روزه بگیری هی میکفتم رفقا من وشما رو با روزه چه کار؟هر چی ما می گفتیم مثل تف سربالاصورتمونوآبپاشی می کرد.آخرش زورشون به ماچربید واز ما قول گرفتن که به شرطمون عمل کنیم.

راننده می گفت:  روز اول عینهو عذاب ،رفیقا هم آتیش بیار معرکه می شدن و هی مارو دست مینداختند.راستش بخوای یک روز امپر به تهش چسبیدوتصمیم کرفتیم که  یواشکی روزه نگیرم. ولی هرچی فکر کردیم دیدیم این یکی تو مرام ما نیست،اصلا اینکار تو آداب لوطی گری عین خیانته.اخرش تصمیم کرفتم این ماه رمضونیو عین زهر مار تحمل کنم.

عیال این فکرمو فهمید.وچیزی کفت که خونه دل کوچیکمونو به زلزال انداخت،هرچه نباشه زن ند وکلید دل مردا دستشونه"مرد،تو بخاطررفیقات یه ماه روزه میگیری ولی بخاطرخدا که همه دار وندارت از اونه هیچ کاری نمی کنی".

راننده می گفت:  این حرف کلی بهمون برخورد،از همون روزتصمیم گرفتم برای خداروزه بگیرم.بعدازصباحی دیدیم ای آقا روزه هم انقدرسخت نیست.گذشته از اینها،روزه گرفتن آرامش خاطری داره که کلی آدموکیفورمیکنه.

راننده می گفت:این آرامش برای همه هست ولی همه متوجه نیسن،ولی کسی که روزه نمی گرفته بهترمتوجه.اونایکه روزه نمی گیرندخیلی چیزهااز دست میدن یکی همین ارامشه ست.

راننده بازهم زد زیر آواز :

 

هرچه دارم ازتودارم/ای همه دار و ندارم/با تواراموم و بی تو بی قرار بیقرارم ............

 

 


خبرفوری

1.شعراول برای ترانه سرای عزیزمون محمدصالح علاء و شعرپایانی از آنه دکترافشین یداللهی.

2.بخاطرداستان آب دوغیم ازشما و ماه عزیز رمضان پوزش میخوام.